رهروان فاطمی

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

جدول زندگی

19 اردیبهشت 1398 توسط یاس786

توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم

طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم 

خواندم سه عمودی

 

یکی گفت : بلند بگو

گفتم : یک کلمه سه حرفیه 

ازهمه چیز برتر است

حاجی گفت: پول

تازه عروس مجلس گفت: عشق

شوهرش گفت: یار

کودک دبستانی گفت: علم

حاجی پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه 

گفتم: حاجی اینها نمیشه 

گفت: پس بنویس مال

گفتم: بازم نمیشه 

گفت: جاه

خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه 

مادر بزرگ گفت: 

مادرجان، “عمر” است.

سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار

ديگری خندید و گفت: وام

یکی از آن وسط بلندگفت: وقت

خنده تلخی کردم و گفتم: نه 

اما فهمیدم

تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی 

حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید !

 

هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم

شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش

کشاورزبگوید: برف

  لال بگوید: حرف

ناشنوا بگوید: صدا

نابینا بگوید: نور

 

و من هنوز در فکرم

که چرا کسی نگفت: خدا

    

                ?التماس دعا?

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تلنگرمهدوی

19 اردیبهشت 1398 توسط یاس786

چگونه ظهور را به تعویق نیندازیم؟!

 

يه جمله رو قاب کنيم بزنيم گوشه ي ذهنمون

?هر وقت خواستيم عملي انجام بديم

يه نگاهي به اين  تابلو بندازيم

 

…….دونه……..

……….دونه……….    

…………..گناه ……….

…………….."من"……….

……………….لحظه ……….

……………………لحظه…………

……………….ظهور…………..

 …..مهدي فاطمه…………

.روعقب………………..

ميندازه…………….

 

 

              ?التماس دعا?

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

رمضان شهرعشق

19 اردیبهشت 1398 توسط یاس786

رمضان شهر عشق و عرفان است . . . رمضان بحر فیض و احسان است

رمــضــــان، مــاه عــتــرت و قــرآن . . . گــــاه تــــجدید عهد و پیمان است

 

رمــضــان امــتــــداد جــــاده نــــور . . . در گذرگاه هــر مــــسلمــان است

رمــضــان چــلچــراغ نـــور افـشان . . . در شبــستان قلــب انـسان است

 

مـــاه تــحکــیــم آشنـــایــــى هـــا . . . مــاه تعــطیل قــهر و حرمان است

مـــاه شـــب زنــده دارى عـشــاق . . . مــاه بــیــدار بــاش وجــدان است

 

مـــاه اشــک و خـروش و ناله و آه . . . راه برگــشت هــر پــشیمان است

مــــاه آســـایــش قــلــوب بــشــر . . . مــاه پــالایــش تـــن و جــان است

 

مــــاه تــسلیــم در بــــر خـــالـــق . . . مــاه تــمریــن کــار نــیـکــان است

رمضــان چــشمــه عـطــاى خـــدا . . . ماه عفو و گذشت و غفــران است

 

رمــضــان رهــنـــمــا و راه گــشــا . . . بهــر گــم گـشتگان حـیــران است

رمــضــان شــاخسارى از طــوبـى . . . غرفه اى از بــهشـت رضوان است

 

رمــضــان بــارگــــاه (بــســم ا…) . . . جلــوگاه (رحیـم) و (رحمان) است

مــاه تـــحصیــل دانــش و تــقــوى . . . گــاه تــطهـیــر و راه ایــمـان است

 

مــــاه اکـــرام عـــتــرت و قـــــرآن . . . مــــاه اطفــــاء نــــار نــیــران است

عیــــد مســعــود زاد روز حــســن . . . روز پــر فــیــض نــیــمــه آن است

 

شــب قــدرش ســلام بــر مــهدى . . . تــا بــه فـجرش که نور باران است

مـــغــرب آفــتــاب عــمــر عــلـــى . . . مشــرق مــــاهتــــاب قــرآن است

 

در چــنین مه که انس و جان یارب . . . بر سر سفــره تــو مــهــمـان است

نظـــرى ســوى دردمنــدان کــــن . . . اى کــه نــامـت شفا و درمان است

 

بــــارالــها بــــه درگــه کــــرمـــت . . . سائــل خــستــه دل فـراوان است

کشــــور مــــا بــهشت زهــرا شد . . . بس کــه پــر لاله خــاک ایران است

 

اى خــــــدا آرزوى ایــــــن امـــــت . . . جشــن پــیــروزى شــهیــدان است

واى بــر حـال آن کسى که حسان . . . خــصــم قــرآن و یـار شیطان است

 

             ?التماس دعا?

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دلنوشته؛مرگ حق است

18 اردیبهشت 1398 توسط یاس786

مرگ حق است

گفتند:ما تا قبر نگهبان تو هستيم

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتم:"من که نَمُردَم من هنوز زنده هستم چرا مرا به قبر ميبريد وِلَم 

 

 

 

 

 

 

 

کنيد!!

 

 

 

 

 

 

 

 من هنوز حس ميکنم و حرف مزنم و ميبينم پس هنوز زنده ام!

 

 

 

 

 

 

 

با لبخندي جوابم را دادند و 

 

 

 

 

 

 

 

گفتند:"عجيب هستيد شما انسانها فکر ميکنيدکه مرگ پايان زندگي ست و نميدانيد که شما فقط خواب ي کوتاه ميديديد و آن خواب وقتي ميميريد تمام ميشود”

 

 

 

 

 

 

 

آنها هنوز مرا به سوي قبر ميکشند

 

 

 

 

 

 

 

 در راه مردم را ميبينم گريه ميکنند و ميخندند و فرياد ميزنند

 

 

 

 

 

 

 

و هر کس مثل من دو نگهبان همراهشه!

 

 

 

 

 

 

 

ازشون پرسيدم چرا اينکار را ميکنند؟؟

 

 

 

 

 

 

 

گفتند:"اين مردم مسير خودشان را ميدانند آنهايي که به راه کج رفته بودند”

 

 

 

 

 

 

 

حرفش را با ترس قطع کردم:"يعني به جهنم ميروند!!!!”

 

 

 

 

 

 

 

گفتند:"بله”

 

 

 

 

 

 

 

و ادامه دادند"و کساني که ميخندند اهل بهشتند”

 

 

 

 

 

 

 

به سرعت گفتم:"مرا به کجا ميبرند؟؟؟؟”

 

 

 

 

 

 

 

گفتند:"تو کمي درست راه ميرفتي و کمي اشتباه..گاهي توبه ميکردي و روز بعد معصيت؛حتى با خودت هم رو راست نبودي و به اين شکل گم شدي”

  

حرفشان را دوباره با ترس قطع کردم:"يعني چي!؟!؟يعني من به جهنم ميرم؟؟؟”

 

 

 

 

 

 

  

گفتند:"رحمت خدا وسعت دارد و سفر طولانيست”

 

 

 

دور و برم را با ترس نگاه ميکردم و در يک آن خانواده ام را ديدم،پدرم و عمويم و برادرانم و فاميلهايم را!!

 

آنها مرا در صندوقي گذاشته و حمل ميکردند…به سوي آنها دويدم و گفتم:"برايم دعا کنيد”

 

 

 

 

 

ولي هيچکي جوابم را نداد-بعضيهاشان گريه ميکردند و بعضي ديگر ناراحت….

 

 

 

رفتم پيش برادرم گفتم"حواست به دنيا باشه؛تا فتنه اش چشمات رو کور نکنه

 

 

 

 

آرزو کردم که اي کاش صدايم را ميشنيد

 

 

 

آنها مرا به زحمت در قبر گذاشتند و بر روي جسدم خواباندند؛پدرم را ديدم که بر رويم خاک ميريخت؛و برادرهايم که همين کار را ميکردند…من همه مردم را ميديدم که بر رويم خاک ميريختند

 

 

 

 

 

آرزو کردم که اي کاش جاي آنها در دنيا بودم و توبه ميکردم

 

 

 

 

نشستم و فرياد کشيدم"اي مردم حواستان باشد که دنيا گولتان نزند”

 

 

 

 

 

 

 

اي کاش نماز صبح را خوانده بودم

 

 

 

 

 

 

 

اي کاش نماز قيام را خوانده بودم

 

 

 

 

 

 

 

اي کاش دعا کرده بودم که خداوند هدايتم کند و توبه ميکردم و گريه…و روزانه توبه ام را تجديد ميکردم و گناهانم را تکرار نميکردم…مسبب نميشدم…سنگدل نميبودم…معصيت نميکردم..و براي اين مردم دعا ميکردم…و معصيت نميکردم…و معصيت نميکردم…و معصيت نميکردم…

 

آیاشماشنیدی چه گفتم؟؟؟؟؟

 

          ?التماس دعا?

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

روایت ناب ماه مبارک

18 اردیبهشت 1398 توسط یاس786

امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: 

اى جابر! هر كس ماه رمضان را دريابد و روزهاى آن را روزه بگيرد و پاسى از شب هاى اين ماه را به دعا بپردازد، و دامن و زبان خود را از آلودگى به حرام نگهدارد، و چشمش را از هر چه حرام الهى است بپوشاند، و از آزار ديگران بپرهيزد، مانند روزى كه از مادر زاده شده است از گناهان پاك مى‌شود.

جابر عرض كرد: فدايت گردم، اين چه حديث نيكويى است!

حضرت فرمودند: و اين چه شرط‌ سختى است؟!

 

(ثواب الاعمال / ص۱۷۸)

 

                ?التماس دعا?

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • 1
  • 2
  • 3
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

رهروان فاطمی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس